ghazalghazal، تا این لحظه: 11 سال و 8 روز سن داره

خاطرات شیرین با تو بودن

تجربیات جدید

1393/3/17 20:17
نویسنده : مامان نازی
160 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم الان که 1 سال و 1 ماه و 4 روزت هست می خوام بهت بگم چی کارا که نمی کنی امروز هفدهم خرداده نود وسه ...

دو شب پیش تب کردی تب 39 درجه تا صبح بیدار بودی و به من می گفتی مه مه تا ممه رو از تو دهنت بیرون میاوردم گریه میکردی فرداش روز بدی بود همش تب می کردی نمی دونم چرا بردیمت دکتر صبح من و بابا و مامان فرزانه دکتر معاینت کرد گفت هیچیت نیست همین طور شربت بهت میدادم امروز دیگه تب نداشتی حالت هم بهتر ه. امروز بیدار شدی بردمت حموم ساعت 8 صبح بیدار شدی مامانم بیدار کردی بعد خوردن صبحانه رفتیم حموم...خیلی حموم و دوست داری تا گفتم بریم حموم گفتی آب باسی اسباب بازیاتم بردیم حموم...فقط وقتی سرتو میبرم زیر دوش گریه میکنی عشقم...اومدیم بیرون نهار خوردی و بعدش بغلم خوابیدی...تا ساعت 1 ظهر. وقتی بیدار میشی همیشه لبخند میزنی به من من عاشق این خندهاتم..وقتی خوابی نگات میکنم عشقم مامان خیلی دوست داره ..بدون تو لحظه ای نمیتونم زندگی کنم.این روزا خیلی خوب راه میری الان 1 هفته است که راه رفتن و خوب یاد گرفتی به جای این که چهار دست و پا بری راه میری خیلی قشنگ راه میری عزیزم.

شیرین کاری های امروز: بهت میگم حسنی میای بریم حموم میگی نه(آخه مامان سی دی خیلی برات میزاره عاشق این شعرا هستی)، آب و که قشنگ میگی، مامان و بابا، دد، بع بعی میگه:بع، هاپو چی میگه:هاپ،پارک مبینی :آپ یعنی تاپ،آتس یعنی آتیش، سلام میدی سرتو تکون میدی آگ،نی نی چه چوری گریه میکنه: او او او

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)